loading...
همه چی درباره عشق

اسمان بازدید : 59 سه شنبه 01 شهریور 1390 نظرات (0)

 

دوست واژه است

واژه ای که از لب فرشته ها چکیده است

دوست نامه است

نامه ای که از خدا رسیده است

نامه خدا همیشه خواندنی است

توی دفتر فرشته ها واژه قشنگ دوست ماندنی است

راستی دلت چقدر ارزوی  واژه های تازه داشت

دوست گلت رسید

واژه را کنار واژه کاشت

واژه ها کتاب شد

دوستت همان دعای توست

اخرش دعای تو مستجاب شد

 

دعا کردم بمانی

بیایی کنار پنجره باران ببارد

و باز شعر مسافر خاموش خود را بشنوی

ولی افسوس که رفتن راز غریب این زندگیست

رفتی پیش از انکه باران ببارد

 

نامه ای در جیبم

و گلی در مشتم پنهان

غصه ای دارم با نیلبکی.....

سر کوهی گر نیست

ته چاهی بدهید

تا برای دل خود بنوازم...........

عشق جایش تنگ است

 

 

پارسایی که در این نزدیکی است خبرت

خواهد داد بهترین چیز رسیدن به نگاهی

است که از حادثه عشق تر است

 

 

سیاه یعنی شب و کوچه ی تاریک

 

یعنی صدای روشن تو بعد از خداحافظی

 

من باشم یا نباشم

 

هر شب رویای من در این کوچه تو را می بوسد

 

سفید یعنی بیمارستان

 

و پره های پنکه ی لاغر یعنی دنیا دور سرم می چرخد

 

تو نیستی که شبم را پا شویه کنی

 

و من در ملافه ای سفید

 

خودم را به مرگ زده ام......

 

 

هر که را از دور می بینم گلویم خشک می شود

 

می ترسم نکند این بار اشتباه نگرفته باشم

 

من به دنبال تو می آیم تو از من بگریز

 

بگذار دیرتر بمیرم

 

 

............................

 

تازه می فهمم

 

که چشم های تو کم کم

 

کم می شود

 

من تنها می شوم

 

تو تنها....

 

نه!

 

این فعل حذف به قرینه ی معنا نمی شود

 

می دانم نمی شوی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 4,990